تکثر و تعدد “مهدکودک” در جامعه به شکلهای گوناگون همچون مهدهای مشارکتی، مهد غیرانتفاعی، مهد نگهداری یا مهد صرفاً آموزشی و … در چند سال اخیر بسیار فراگیر شده به طوری که بنابر هر نوع سلیقه فرهنگی و اعتقادی یا حتی اقتصادی خانوادهها، مهدهایی مجوز گرفتهاند و در حال فعالیت هستند.
رسانهها اعم از دیداری و شنیداری و ایستا با تکیه بر نظر کارشناسان تحت عناوین گوناگونی همچون فراگیری بهتر دانش در سنین اوان کودکی یا بالا بردن رشد اجتماعی کودک، سعی در بازرگانی و تبلیغ در خصوص کودکسپاری به مهدها هستند و از سوی دیگر اشتغال زنان در جامعه در چند سال اخیر به طور چشمگیری رو به گسترش بوده است به طوری که این موضوع در حیطه اجتماعی به نوعی جلوهگر سطح بالای فرهنگ خانواده و روشنفکری سرپرست کودک محسوب میشود!
این در حالی است که پدران و مادران بسیاری کودک خود را از همان سنین شیرخوارگی به علت اشتغال به مهدکودک میسپارند که در بیشتر موارد تنها نگرانی والدین از کودکسپاری خود به مهدها به لحاظ شرایط نگهداری کودک از حیث امنیت محیطی یا در بهترین حالت از حیث آموزش کودک خود است، اما اینکه مهدکودک امروزی عملاً چگونه فضایی است و اینکه آیا کودکپروری در مهد با چه الگویی در حال وقوع است موضوع مهمی است که با وجود، اما و اگرهای بسیار همچنان روشن نشده است.
دولت موظف است به منظور نظارت این محیطهای جامعهپذیری برای کودکان، ساز و کار ویژهای برنامهریزی کند لذا مهدکودکی که دارای مربیان کارآزموده و نیز محتوای مناسب در حیطه پرورش کودک باشد، میتواند نقش فعالی در تربیت کودکان خانوادههای آسیبپذیر داشته باشد؛ چه بسا اینگونه مهدها برای برخی کودکان که در خانوادههای متزلزل حضور دارند جدی و به طور قطعی نیاز این کودکان است؛ این مهم در صورتی است که در خانوادههایی که از نظر فرهنگی و حتی اعتقادی در جایگاه ویژهای قرار دارند به هیچ وجه نباید به دلیل تبلیغات در خصوص رشد اجتماعی یا فراگیری دانش فرهنگپذیری، کودک خود را به مهدها بسپارند چرا که امکان اثربخشی و تقلید کودک از همسالان و مربیان خود با نوع دیدگاه متفاوت با خانوده وجود دارد و این تاثیر میتواند کودکان را دچار نوعی دوگانگی در تربیت سازد.